به گزارش فرهنگ امروز به نقل از سایت انسانشناسی و فرهنگ؛ این متن کوتاه در سال ١٩٨٣تحت عنوان «طبقه علیه طبقه» توسط پیر بوردیو به چاپ رسید. این متن توسط مرمر کبیر ترجمه شد.
باید توجه داشت که تنها یک نوع نژادپرستی وجود ندارد، بلکه باید از «نژادپرستیها» به صورت جمع سخن گفت. به همان تعداد که گروههایی در جامعه که احتیاج به توجیه وجود خود دارند، نژادپرستی یافت میشود. این همان تابع نامتغیر تعریف کننده نژادپرستی است. به نظر من، تجزیه و تحلیل انواع مختلف نژادپرستی، خصوصا آنهایی که بیشک ظریفترند و شناختشان دشوارتر، دارای اهمیتی بسزاست.
اشکالی از نژادپرستی که کمتر مورد انتقاد قرار میگیرند و شاید هم منتقدین عادی آن خود دارای برخی مشخصات این گونه نژادپرستی هستند. در اینجا من به نژادپرستی «هوشمندان» اشاره دارم.
نژادپرستی «هوشمندان»، نوعی نژادپرستی مخصوص طبقه مسلط است که ویژگیهای بیشمارش آن را از آنچه عادتا نژادپرستی مینامیم، متمایز میسازد. منظورم نژادپرستی خرده بورژوا است که عمدتا هدف اصلی حمله اغلب منتقدین کلاسیک نژادپرستی میباشد. یکی از دو آتشهترین آنها مثلا ژان پل سارتراست.
نژادپرستی مورد نظر من، مختص طبقه مسلط است، بازتولید آن، عمدتا بستگی به میراث سرمایه فرهنگی دارد، ارثیهای که دارای ویژگی «ذاتی بودن» طبیعی است. آنچنان که ماکس وبر میگوید، نژادپرستی «هوشمندان» مستمسکی است که به وسیله آن «مقدر بودن امتیازات» طبقه، یعنی دلیل نظم مسلط اجتماعی توجیه شده و باعث میشود تا سلطهگران خود را ذاتا بالاتر از دیگران بدانند.
هر نژادپرستیای، نوعی از اصولگرایی است. نژادپرستی «هوشمندان» نیز نوع اجتماعی آن است که مختص طبقه حاکم میباشد، طبقهای که قدرتش در گرو اسنادی است که در دست دارد، مثل مدارک تحصیلی که گواه «هوشمندی» آنها است و در عمل در بسیاری از جوامع، برای به چنگ آوردن مسندهای مهم اقتصادی جای اسناد قدیمی مثل سند مالکیت ویا تیول اشرافی را گرفته است.
منبع: سایت فارسی لوموند دیپلماتیک (ir.lemondediplomatique.com)، آوریل ۲۰۰۴
این مطلب متعلق به ویژه نامه "دهمین سالگرد درگذشت پیر بوردیو" است. این ویژه نامه به زودی در سایت انسان شناسی و فرهنگ منتشر خواهد شد.
نظر شما